با سخنرانی دکتر حمیدرضا شریعتمداری؛

نشست علمی «امامت و عقلانیت» برگزار شد

تاریخ انتشار:

نشست علمی «امامت و عقلانیت» از دومین دوره سلسله نشستهای پژوهشی پژوهشکده ادیان و مذاهب با سخنرانی دکتر حمیدرضا شریعتمداری از اعضای هیئت علمی دانشگاه برگزار شد.

وی در ابتدای این نشست درباره عقلانیت در تشیع گفت: وجهه غالب تشیع، عقل‌گرایی و اصول‌گرایی است و رشد و توسعه‌ای که کلام، فقه، اجتهاد، فلسفه و دانش‌هایی که به هر حال بدون کاربست عقل نمی‌توانند پیش روند، در بستر تفکر شیعی نشان می‌دهد که تشیع در مجموع نسبت خوب و مثبتی با عقل‌گرایی دارد. به تعبیر دیگر تشیع در مبانی تا حد زیادی عقل‌گرا است.

دکتر شریعتمداری در ادامه گفت: محور اصلی تشیع، امام است و امام‌باوری شاخصه و ممیزه اصلی تشیع را در مقایسه با مذاهب دیگر تشکیل می‌دهد. ما در پی این هستیم که ببینیم این امام‌محوری با عقل‌محوری چه نسبتی دارد و چه رابطه‌ای برقرار می‌کند. آیا اگر امام‌باور شدیم و به امام دسترسی داشتیم، باید دیگر عقل را تعطیل کنیم یا اگر عقل‌گرا و عقل‌محور شدیم، معنایش این است که به  نوعی کارکرد امام را از کارکرد معرفتی و علمی به کناری نهاده‌ایم؟

وی هم‌چنین به نسبت و رابطه سمع، نقل، خبر و حدیث با عقل اشاره کرد و افزود: وقتی صحبت سمع، نقل، خبر و حدیث می‌شود، بحث یک مقدار راحت‌تر است. یعنی یک طرف سمع، نقل، خبر و حدیث است و یک طرف عقل. ممکن است کسانی مدعی باشند که دلالت عقل قوی‌تر از دلالت سمع است و بنا بر این عقل، مقدم است. یا می‌سنجیم کدام‌یک دلالت‌شان در رساندن ما به نظرگاه امام قوی‌تر است، لذا آن را مقدم‌ می‌کنیم. فرض می‌کنیم به امام دسترسی داریم. از این طرف از توانایی و ظرفیتی به نام عقل برخورداریم، و به عنوان یک شیعی هم باید امام‌محور باشیم. در این صورت آیا باید عقل خودمان را به عنوان یک منبع معرفت‌زا کنار بگذاریم و یا باید عقل‌گرا باشیم؟ و اگر عقل‌گرا هستیم، باید امام را از جایگاه معرفت‌زایی‌اش پایین بیاوریم؟

وی سپس به فروض مطرح در باب ارتباط بین امامت و عقلانیت پرداخت و گفت: یک فرض این است که بگوییم وقتی به امام دسترسی داریم، دیگر عقل‌گرایی، عقل‌مداری و عقل‌محوری معنایی ندارد و خیلی شفاف بگوییم با وجود امام، عقل را باید تعطیل کرد و باب معرفت عقلی را بست. علامه مجلسی در بحار بر این مسئله تصریح دارد. معتقدین این نظریه که دامنه احادیث مقبول را هم گسترده در نظر می‌گیرند، می‌گویند که اگر نصی نبود، توقف و احتیاط می‌کنیم. شبیه این موضع را به صراحت در اسماعیلی‌ها می‌بینیم. بنا به تقریر مشهور اسماعیلی، ما حتی در شناخت خدا هم باید منتظر امداد و تعلیم امام باشیم.

وی در تشریح یکی دیگر از فروض این رابطه گفت: فرض دیگر این است که قائل به تفصیل شویم. مثلاً بگوییم بین غیبت و حضور امام، فرق هست. وقتی که امام حاضر است، امام در همه چیز مرجع است و وقتی امام غائب است، به عقل پناه ببریم. یا در فقد نص، به عقل پناه ببریم. برخی هم می‌گویند در بعضی قلمروها به عقل پناه می‌بریم و در برخی قلمروها به سمع.

در فرض دیگر، می‌گوییم امام در حکم منبّه است. در حقیقت عقل برای خودش یک نیرویی است و ظرفیت و توانایی خاص خودش را دارد و اتفاقاً مدرکاتی هم دارد که ممکن است برخی موهبتی و بعضی حاصل تجربیات و تأملات خودش باشد ولی این‌ها به هر حال ته‌نشین و اسیر هوی شده‌اند. امام در حقیقت این یافته‌های عقلانی را که دفن شده و به زیر رفته و جزو لایه‌های ناخودآگاه شده‌اند، به رو می‌آورد. بنا به این تعبیر، ما امام‌محور و در عین حال عقل‌محور هستیم. ولی در اصل، عقل‌محور هستیم و امام نقش برانگیختن و تنبیه را دارد.

دکتر شریعتمداری در ادامه گفت: فرض دیگری می‌توانیم مطرح کنیم، بدین ترتیب که امام، نسبت به عقل در حکم دستگیری کننده است. در این فرض، امام دست عقل را مثل یک طفل نوپا می‌گیرد و نقش راهبری و دستگیری را نسبت به عقل دارد. عقل هم که نیرویی است و به هر حال ادراکاتی می‌تواند داشته باشد اما امام می‌گوید این‌گونه استدلال کن و به این مسئله فکر کن؛ یعنی امام نقش دستگیر را دارد. این می‌تواند با بیان قبلی به نوعی تلفیق و یا مستقل حساب شود. این دیدگاه شیخ مفید است که تصریح می‌کند عقل در علم و نتایجش نیازمند سمع است و عقل از سمع جدا نیست و هرجا عقلی هست، سمعی هم هست؛ سمعی که هشدار می‌دهد و به او یاد می‌دهد این گونه استدلال کن.

وی در تبیین فرض دیگر رابطه امامت و عقلانیت گفت: فرض دیگر این است که در مقابل کسی که می‌گوید امام‌باوری در حکم تعطیل عقل است، بگوییم ما عقل‌گرا هستیم و منبع اصلی، عقل است و امام نقش‌های دیگری دارد، مانند نقش ارشادی، مجریانه و یا الگویی.  یعنی امام عقل را ارشاد می‌کند و یا مانند الگو برای عقل عمل می‌کند؛ یا همه هویت امام در این باشد که مجری دین است و دین را پیاده می‌کند. بر این اساس اگر امامی هم نبود، از نظر معرفتی مشکلی پیدا نمی‌کردیم. این عقل‌گرایی حداکثری است که جریان غالب در معتزله بوده است.

دکتر شریعتمداری در خصوص مقبول‌ترین دیدگاه که می‌تواند هم امامی بودن ما را تبیین کند و هم در عین حال عقل جایگاه خودش را داشته باشد، گفت: بیان شیخ مفید می‌تواند بیان مقبول‌تری باشد. بدین ترتیب که عقل یک منبع مستقل است و دریافت‌هایش حجیت دارد و برای حجیت خودش و دریافت‌هایش نیازمند اجازه، تأیید و امضایی نیست اما به هر حال اگر به منتهای توانایی‌های خودش هم برسد، همواره نیازمند یک حقیقتی است که مثل امام، پیامبر، قرآن و احادیث، کنترلش کند و دستگیرش باشد. مانند تعابیری هم‌چون «عن الله» و «من الله یعقلون» نیز به عنوان مؤید این مسئله وجود دارد. اگر به این تعابیر دقت کنیم که عقل و تعقل هست اما ریشه‌ای در خدا و وحی و تعالیم و تربیت‌های پیامبر و ائمه دارد، این تعابیر به نظر من بهترین تفسیری است که می‌توان ارائه کرد، یعنی عقل کار خودش را بکند اما  در عین حال هیچ‌گاه خود را بی‌نیاز از دستگیری‌های امام و وحی نبیند.

در پایان این نشست، دکتر شریعتمداری به سؤالات استادان و دانشجویان حاضر در نشست پاسخ گفت.

گفتنی است این نشست روز دوشنبه 4 اسفندماه 1393 در سالن شهید بهشتی برگزار شد.

مطالب مشابه